اولین تفریح سه نفره...
امروز می خواستم مطابق دو هفته گذشته برای ناهار ابگوشت درست کنم...از شب قبل معمولا نخود و لوبیاش را خیس می کردم تا نفخ اون گرفته بشه... دیروز وقتی می خواستم نخود و لوبیا را خیس کنم ... به ذهنم رسید امروز که جمعه هست را سه نفری من و شما و بابا مجتبی ناهار بریم بیرون ... با بابا مجتبی مشورت کردم اونم گفت فکر خوبیه.... تصمیم گرفتم سالاد الویه درست کنم و ببریم پارک نزدیک خونمون... امروز ناهار را درست کردم و وسایل برداشتیم و سه نفره با هم با کالسکه بردیمت پارک نزدیک خونمون....این اولین تفریح سه نفره بعد از بدنیا اومدن شما بود ک ناهار بردیم تو پارک و یکم از هوای اونجا استفاده کردیم... منتها شما هنوز به پارک نرسیده خوابیدی و ما هم بیدارت نکر...