زیارت امامزاده صالح
گل دخترم سلام...
میدونی عزیزم .زمانی که شما را باردار بودم ٦ ماه اولی که شما تو دلم جا داشتی دکترت خانم دکتر فیروزه اکبری اسبق بود مطبش روبرو بیمارستان دی تو خیابون ولیعصر بود دو ایستگاه مونده به میدون ونک... هر وقت می خواستم برم برای ویزیت پیش دکترت سعی می کردم اول برم امامزاده صالح زیارت کنم و نماز زیارت بخونم و بعد بیام پیش دکتر اکبری... اونجا بود که شما امامزاده صالح را زمانی که تو دلم بودی زیاد برده بودمت .اما از زمانی که بدنیا اومده بودی دیگه نه خودم رفته بودم و نه شما...
چهارشنبه ٢١ فروردین بود که خاله بابا مجتبی با دخترش مهمونمون بودن .. من پیشنهاد دادم که بریم امامزاده صالح ... اونا هم قبول کردن. به اتفاق اونا بعدازظهر چهارشنبه رفتیم امامزاده صالح و شما برای اولین بار بود که به زیارت اونجا می رفتی... زیارتت قبول دخترم ...
دخترم وقتی موهاش را خرگوشی می بندم...
تصمیم گرفتیم روزای تعطیل که بابا مجتبی ناهار خونه هست ابگوشت درست کنیم ...یکی از دلیلاش اینه که شما دوست داری و دلیل بعدیش هم وزن نگرفتن شماست.. شاید کمبود وزنت جبران بشه...
اینم اولین جمعه ای که با حضور شما تو خونمون ابگوشت خوردیم- 23 فروردین 92
پ.ن.1= روز قبلش سه شنبه 20 فروردین 92 هم رفتیم زیارت امامزاده حسن..
پ.ن.2= سه ماه اخر بارداری دکترت خانم دکتر فخری لاری بود...