ده ماهگیت مبااااااااااااااااااااارک..... + تاریخ رویش دندان ششم
امروز چهارشنبه 4 بهمن ماه 1391 هست. بالاخره بعد از چند روز تونستم فرصت کنم و بیام برات پست 10 ماهگیت را بگذارم عزیز دل مامان و بابا. تو این چند روز یکم سرم شلوغ بود و نتونستم برات مطلب بگذارم که الان برات اندکی مطلب می نویسم . طبق معمول که شما هر وقت خواب هستی من می تونم میام برات بنویسم الانم شما در خواب ناز بسر می بری. برات ارزوی دیدن خواب های شیرین دارم گلکم.خیلی خوشحالم که ماه دهمت هم تموم شد عزیزم. خوشحالم که اولین ماه دو رقمیت را سپری کرد قربون ت برم عزیزم......دوست دارم هر چی زودت بزرگ بشی به استقلال برسی و تو کارات به دیگران وابسته نباشی. کی میشه من اون روزها را ببینم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ احتمال دیدن این روزها مصادف با دست به عصا شدن خودم. باشه اشکال نداره تو بزگ شی از این ناتوانی در بیای . اشکال نداره ما هم پیر میشیم. اخه طاقت این را ندارم که ببینم به خاطر ایستادن هات متکی به چیز دیگه ای باشی. و یا تا م بهت غذا ندیم تو گرسنه بمونی.....
تو دو هفته گذشته مامان شمسی برای عمل کاتاراکت چشمش اومده بود پیش ما. چند روزی را پیش ما بود و چند روزی خونه عمه فاطمه. از اتفاقات جالب این بود که شما با ایشان خیلی صمیمی شده بودی و هر وقت ما می گفتیم مامان شمسی کو؟ شما به مامان شمسی نگاه می کردی و انگار کاملا می شناختیش دیگه.
پنج شنبه هفته پیش یعنی 28 دی شما پیش بابا مجتبی موندی و من رفتم مولوی و برات پوشک کن به به (جان به به ) خریدم. کلی خوشحال از این بابت که قیمتش را خوب و به قیمت قبل خریدم و 4 تا بسته برات خریدم و برگشتم خونه. چند روز بعد اولین بسته اش را که باز کردم دیدم طرحش با اونی که قبلا برات گرفته بودم فرق می کرد تو قبلیه دونه های ریز داشت دو کش لای پاهات ساده بود شکل میمون و خرگوش روی پوشک با پشتش یکسان بود. اما تو این یکی پوشکت شکل پشت پوشک خیلی کوچکتر از روی پوشک و فاقد دونه های ریز و دور کش پاهات هم چند تا خط سبز و ابی هستش. نمی دونم واقعا اینی که الان گرفتم تقلبیش هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ موقع خرید به فروشنده گفتم اصله دیگه؟ گفت اره خانم. ول یه مورد خوبی که هست الحمدا... حساسیتی پوستت به این پوشک نشون نداده ولی خوب به نظر من کیفیت اون بهتر بود. وقتی با مغازه دار تماس گرفتم جریان را گفتم . قبول نکرد . گفت اینا اصل و تقلبی ندارن . همشون یکین ولی وقتی با مخالفت من روبرو شد گفت بیار با چند تا مغازه دیگه مقایسه کنیم. احتمالا تو چند روز اینده دواره باید یه سر مولوی یا من برم و یا بابا مجتبی به خاطر این موضوع.... اولش می خواستم یه چند تا بسته هم مرسی برم ولی دیدم با توجه به اینکه کیفیت کن به به بهتر از مرسی هست تفاوت قیمتشون خیلی ناچیزه ...... منم همه را کن به به خریدم. اگر اطلاعاتی در این مورد دارید ممنون میشم برام نظر بگذارید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زیاد وزن نمی گیری این روزا . احتمال میدم به خاطر دندوناته که اذیتت می کنه و بی اشتها تر از قبل شدی.با ترازوی دیجیتال خونه کشیدمت 8800 گرم بودی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!
رویش همه اون دندونات به کنار دندون ششمت که در 10 ماه و یک روزگیت (3 بهمن 1391) خودنمایی کرد هم یه طرف. خیلی ابریزش دهانت زیاد شده . از اون بدتر یه چیزی مثل گوشت از جای دندون ششمت اومده بیرون. یکم نگرانم کرده!!!!!!!!!!!!!دندون ششمت در بالا و کنار دندون پنجمت در واقع سمت راست دهانت در اومد..... مبارکت باشه عزیزم . الهی که هیچ وقت خراب نشه....
با توجه به پشت کارت بهداشتت دیگه میتونی خیلی از غذاها را بخوری به غیر از عسل و سفیده تخم مرغ ... ولی واقعا یکم سخته شروع غذای سفره برای سن ده ماهگی ....
تو یکی دوهفته گذشته چند باری دیده بودم ازت که یکدفعه ایستادی مثلا وسط اتاق بدون اینکه دستت را به جایی بگیری و از اونجا مدد بگیری ولی باورم نمیشد تا اینکه دیروز یعنی 3 بهمن 1391 برای اولین بار با چشمای خودم دیدم بدون اینکه به چیزی دستات را بگیری بلند شدی و ایستادی ولی خیلی زمان برد. ولی خیلیکم پیش اومده برام دیدن این صحنه..............
وقتی می ایستی بهت میگم اوینا جان اروم بشین مامان. شما هم اروم و اروم خیلی با احتیاط میشینی روی زمین و در ادامه چهار دست و پا با سرعت باد...
هنوز با رفتن به دستشویی و حمام و یا نماز خوندن مشکل داریم . چرا که سریعا خودت را میرسونی و میخوای مهر را بخوری و یا بیای تو دستشویی و حمام.....
دیگه هر چی می بینی می خوای. اگرم بهت ندیدم با اعتراضاتت مواجه میشیم. خدا نکنه که حواست نباشه و بیفتی روی زمین. چه گریه ای می کنی مثل ابر بهار گریه میکنی . با هر ترفندی باید اسباب شادیت را فراهم کنیم تا اینکه شما اروم بگیری. زود رنج تر از خودم شمایی عزیزم.
بازی کلاغ پر و لی لی حوضک و ببعی می گه بع بع و خوندن شعرای کتابات و بی بی انیشتینت را خیلی دوست داری. میزان کنجکاویت خیلی شده. دوست داری هر وسیله ای را با دستای کوچولوت لمسشون کنی.......... واقعا بعضی اوقات کم میاره ادما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
به مناسبت دهمین ماهگردت می خواستم برات کیک بپزم ولی متاسفانه پودر کیک (ر ش د) این دورو برا گیر نیاوردم............ می خواستم از دستورای اینتر نت استفاده کنم مطمئن نبودم خوب در بیاد. یدونه طلبت دختر گلم............ دردونه مامان و بابا....
خدایا شکرت بابت همه داشته هام و خدایا شکرت بابت همه نداشته هام . ازت می خوام اگر مصلحت دونستی از نداشته هام به داشته هام اضافه کنی.....
در حال دس دسی کردن . یه دست دستی کن ماهری شدی جیگرتو مامان بره قربون عزیزم. هزار قل هو الله احد به جونت باشه الهی...........
این عکس به افتخار الهام عزیز..........