آش دندونی (دانک) آوینا
قرار بود که برای آوینا آش دندونی بپزم و کنارش یه کارت طراحی کنم و بدم برای چاپ و همراه آش دندونی پخشش کنم. برام گفتن آش دندونی سخته چون ما بهش میگیم دانک پس از اینجا به بعد اگر دانک نوشتم منظورم آش دندونیه..... . دو هفته ای بود دنبال نخودسیاهش تو محله امون گشتم و از هزرکجا بگید پرسیدم ولی متاسفانه پیدا نکردم تا اینکه مامانم برام تهیه کرده بود از شهرستان. تو این هفته با اومدن پدر و مادرم پیشمون تصمیم گرفتم دانک را بپزم. همه مواد را پاک کردم و شستم و از شب قبل خیس کردم و نهایتاٌ بعد از ظهر یکشنبه (دیروز) مصادف با ٢١ آبان ١٣٩١ گذاشتم بپزن مواد هر کدوم جداگانه. کارت آوینا را هم خیلی عجله ای شب یکشنبه تا ٢ و نیم نیمه شب بیدار بودم و درستش کردم و دیروز بعدازظهر دادم برای چاپ. گفت ساعت ٨ شب آماده میشه.
مواد تشکیل دهنده دانک=گندم - نخود سیاه - نخود زرد - عدس - گردو - بادام
این کارت را طراحی کردم و بعدش که قرار شد ٦*٩ چاپ بشه به عکاسه گفتم احساس می کنم کوچک میشه عکس خودش گفت مخواین از کادر درش بیارین و خلاصه خودش این کار را تو عکاسی انجام داد.
اینم کارتی که چاپ شد در نهایت که یکم تغیر روش اعمال کرده بود....
اینم دانک های کشیده شده در ظرف...
اینم نخود سیاه که انقدر دنبالش گشتیم!!!!!!!!!!!!!!!
پ.ن. ١= دومین مراسم عروسی که شرکت کردیم با حضورت عروسی دخترعموم (معصومه) بود. انشاا... خوشبخت بشن. پنجشنبه ١٨ ابان ١٣٩١. مجددا شما انقدر اذیت شدی و انچنان گریه البته بامن. وقتی پیش بابا مجتبی هستی ساکت ساکت !!!!!
پ.ن. ٢= ١٨ ابان ١٣٩١ تیزی دندون دوم را نیز به طور کامل احساس کردم....
باور نمیکنم...
خالق دانه های انار
زندگی مرا........
بی نظم چیده باشد.