آوینا جـانآوینا جـان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 12 روز سن داره
زیر یک سقف بودنمونزیر یک سقف بودنمون، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره
پیوند عــاشقانمون پیوند عــاشقانمون ، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره

.::خاطرات خانم کوچولومون::.

آش دندونی (دانک) آوینا

1391/8/24 0:51
10,015 بازدید
اشتراک گذاری

قرار بود که برای آوینا آش دندونی بپزم و کنارش یه کارت طراحی کنم و بدم برای چاپ و همراه آش دندونی پخشش کنم. برام گفتن آش دندونی سخته چون ما بهش میگیم دانک پس از اینجا به بعد اگر دانک نوشتم منظورم آش دندونیه..... . دو هفته ای بود دنبال نخودسیاهش تو محله امون گشتم و از هزرکجا بگید پرسیدم ولی متاسفانه پیدا نکردم تا اینکه مامانم برام تهیه کرده بود از شهرستان. تو این هفته با اومدن پدر و مادرم پیشمون تصمیم گرفتم دانک را بپزم. همه مواد را پاک کردم و شستم و از شب قبل خیس کردم و نهایتاٌ  بعد از ظهر یکشنبه (دیروز) مصادف با ٢١ آبان ١٣٩١ گذاشتم بپزن مواد هر کدوم جداگانه. کارت آوینا را هم خیلی عجله ای شب یکشنبه تا ٢ و نیم نیمه شب بیدار بودم و درستش کردم و دیروز بعدازظهر دادم برای چاپ. گفت ساعت ٨ شب آماده میشه.

مواد تشکیل دهنده دانک=گندم - نخود سیاه - نخود زرد - عدس - گردو - بادام

این کارت را طراحی کردم و بعدش که قرار شد ٦*٩ چاپ بشه به عکاسه گفتم احساس می کنم کوچک میشه عکس خودش گفت مخواین از کادر درش بیارین و خلاصه خودش این کار را تو عکاسی انجام داد.

کارت دندونی

 

اینم کارتی که چاپ شد در نهایت که یکم تغیر روش اعمال کرده بود....

کارت دندونی 2

اینم دانک های کشیده شده در ظرف...

میز دانک ها

 niniweblog.com

دانک

niniweblog.com

دانک

اینم نخود سیاه که انقدر دنبالش گشتیم!!!!!!!!!!!!!!!نخودسیاه

پ.ن. ١= دومین مراسم عروسی که شرکت کردیم با حضورت عروسی دخترعموم (معصومه) بود. انشاا...  خوشبخت بشن. پنجشنبه ١٨ ابان ١٣٩١. مجددا شما انقدر اذیت شدی و انچنان گریه البته بامن. وقتی پیش بابا مجتبی هستی ساکت ساکت !!!!!

پ.ن. ٢= ١٨ ابان ١٣٩١ تیزی دندون دوم را نیز به طور کامل احساس کردم....

 

niniweblog.com

 

باور نمیکنم...

 

خالق دانه های انار

 

زندگی مرا........

 

بی نظم چیده باشد.


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (27)

مامان آوينا
22 آبان 91 16:16
مبارك باشه عزيزم انشاا.. به سلامتي
آتنا مامان روشا
22 آبان 91 18:37
دست شما درد نکنه . حتما آش خوشمزه ایی میشه ولی تا به حال من این روش پخت رو نشنیده بودم یه چیز جدید یاد گرفتم.ان شا الله راحت همه دندونای آوینا جون در بیان
مهناز
22 آبان 91 18:59
مبارک باشه از طرف من دختر رو ببوس
زيبا
22 آبان 91 19:03
مباركه
مامان مهراد
22 آبان 91 19:21
سلام مبارک باشه. خوشحال میشیم که با ما هم دوست بشید
م ح (مرضیه)
22 آبان 91 19:57
اسمم مرضیه س الهام جون تو وبلاگم خاسته بودی شرمنده تا حالا نگفته بودم دندونی دختر گلت مبارک ایشالا همه دندوناش راحت در بیاد راستی نخود سیاه ندیده بودم ؟!! اونو با نخود معمولی میپزید و قاطی میکنید؟ تو شمال(گیلان)هم جشن دندونک میگیرن . تو تهران رو ریاد مطمئن نبودم باز م مببببببببببارککککککککککککه دختر گلتو از طرف من ببوووووووووووس
مامان آوینا
23 آبان 91 2:01
عزیزم مروارید های قشنگت مبارک باشه
نوشین مامان هستی
23 آبان 91 2:22
مبارک باشه عزیزم به به چه آشیییییییی اونم تو این هوا خیلی جالب بود من تا حالا نه نخود سیاه دیده بودم و نه شنیده بودم وجود داشته باشه همیشه فکر میکردم یه ضرب المثله فقط
مامان همای مسیحا جونی
23 آبان 91 14:44
ای جونم. مبارک باشه دخمل نمکی.
ایشالا همه دندونات به سلامتی در بیاد.
.


ل
23 آبان 91 15:51
http://amour-en-portrait.ca.cx
سمانه مامان آرشیدا
23 آبان 91 23:01
مبارک باشه. چه آش خوشگلی شده حتما خوشمزس. من که تا حالا نشنیده بودم جالب بود. بخصوص نخود سیاه. نمیدونستم که هست. عکسش هم خیلی خوشگله. آفرین به مامان با سلیقه.
مامان امیرعلی(پسرک شیطون)
24 آبان 91 13:29
گـــــــــــــلم آپم زودی بیــــــــــا
مامان مریم
25 آبان 91 17:21
مبارکت باشه آوینای خوشگل و خوردنی..
م ح (مرضیه)
26 آبان 91 16:46
ثانیه شماره سنّش خیلی جالبه . انشالا همیشه کار کنه
سپیده
27 آبان 91 7:34
سلام الهام خانم. مبارک باشه. ثبت شد من تا حالا نخود سیاه ندیدم. چه جوری بدستش می یارن؟ و اینکه بفرمایید بجای کلمه اش دندونی که دانک می گن رو کدوم منطقه بهش می گن؟ بعدش پس پیاز داغ و اب گوشت و نعناع و این چیزا به ش نمی زارن ؟ http://koodakeman91.niniweblog.com/
مامی آوید
27 آبان 91 8:31
عزیزم دندون درآوردنت مبارک باشه...دست تو هم الهام جون درد نکنه...زحمت کشیدی واسه کارت و آش دندونی...منم دلم آش دندونی خواسن انگاری... قربون این جیگر برم من که با دیدن عکسای آوید ذوق کرده بودههههههههههه...بوسسسسسسسسسسسسس خصوصی هم داری
reza
27 آبان 91 18:16
سلام همینجوری داشتم رد می شدم چشمم خورد به وبلاگتون(چون منم یه کوچولوی 5ماهه دارم) وبلاگتون خوب بود بی زحمت اون مطلب آخرتون رو اصلاح کنین فکر کنم 3 آذر باشه نه 3 آبان
مامان آرسن
27 آبان 91 22:07
از راهنمایی شما واقعا ممنونم
پگاه مامان آرتین
28 آبان 91 16:01
مبارکه عسلم.ایشالا همه دندولات به سلامتی دربیاننننننننننننننننننن.
مهناز
28 آبان 91 16:27
قربونت آوینا جون و ببوس از طرف من
زهرا
28 آبان 91 16:55
مرواریدای خوشگلت مبارک آوینا جون
بابا جون یسری
29 آبان 91 11:53
سلام تسلیت عرض می کنم برایم جالب بود ، همان زمانی که بنده قصد داشتم نظرم را برای آوینا جان و دندانهای کوچولوش بنویسم شما برایم کامنت گذاشته بودید . از عنایت شما به یسری جان و وبلاگش خیلی خیلی ممنونم . دعا کنید ، دختر کوچولوی من هم زودتر دندانهایش در بیاد . یا علی - التماس دعا
مامان امیرعلی(پسرک شیطون)
29 آبان 91 22:36
قــــــــــــرونت برم الهی مرسی گلم ... همیشه به یادتونم ...
مونا مامان امیرسام
30 آبان 91 1:54
سر زدن مرواریدهای سفیدت مبارک اوینا کوچولو.
دخمـــــلی
30 آبان 91 3:42
دندوناتو به قربونت
مامانی آدرین
30 آبان 91 13:58
آوینا جان عکس را دیدم چقدر نازید شما آش دنونیت هم مبارک و مامانی شما هم خسته نباشید سنگ تمام گذاشتی برای نازنین دختر
ماماني زينب
30 آبان 91 15:48
سلام عزيزم. مبارك باشه. ازتون معذرت ميخوام كه دير به دير مي تونم نظر بزارم. آخه رايانه‌ي خودمون خراب شده و هر وقت بيايم خونه مامان جون مي تونيم به وبلاگ ها سر بزنيم. ولي مطمئن باشيد كه هر وقت تونستيم بهتون سر ميزنيم. فقط شايد نتونم هر دفعه براتون نظر بزارم. باز هم ببخشيد. ما هميشه منتظر شما هستيم. التماس دعا