چاپ عکس آوینا در مجله شهرزاد ... + این روزها خیلی خسته امممممممممممممم...
امروز شنبه بود و ١٥ مهر ١٣٩١. چند وقتی هست نیمه شب بیدار میشی و یکم غر غر میکنی و شیر می خوری و بازی می کنی و دوباره می خوابی. دیشب یکم وقتی بیدار شده بودی سرفه می کردی. نمی دونم چرا انقدر حساسم. خودم هم گاهی اوقات از زیادی حساس بودن خودم خسته میشم. نمی دونم همه مادرا اینطورین؟؟؟؟؟؟ دیشب که سرفه می کردی همش نگرانت بودم نکنه؟ نکنه؟ نکنه؟ سرما خورده باشی ؟ وای خدای من خیلی به خودم استرس وارد می کنم صبح که بلندشدی همش نگران این بودم نکنه تب داشته باشی؟ یکم با دستم پیشونیت را لمس کردم احساس کردم داغی؟ درجه برات گذاشتم ٣٦.٢ بود. دوباره درجه گذاشتم همینقدر بود. یکم از استرس کم شد ولی این روزها خیلی بهونه میگری؟ فکر کن از صبح که پا شدی تا ساعت ١ بعدازظهر فقط و فقط تو بغلم بودی و راه می بردمت.انقدر بی تابیت زیاده که همسایه ها که قبلاٌ می گفتن شما هیچ وقت نیستید حالا الان دیگه میگن صدای گریه ات میاد. تا اینکه بالاخره سر ظهر خوابیدی و من تونستم یکم به کارای خونه برسم. بعدازظهر حاضرت کردم و بردمت بیرونو یه سر به کیوسک روزنامه فروشی زدیم دیدیم مجله شهرزاد تو قسمت عکسخند عکس خندیدنت را تو سه ماهگی چاپ کرده. خریدم و اومدیم خونه. وقتی من این عکس را فرستادم 30 تیر ماه بود. بعد از اینکه دیدم چاپ نشد فکر کردم جشنواره عکسخندشون تموم شده و جشنواره خوشتیپ ها برگزار شده و دوباره یه عکس دیگه ازت فرستادم. گفتم حتماٌ عکس دومیه که فرستادم را ماههای بعد چاپ می کنند. اومدیم خونه داشتم مجله را مطالعه می کردم که دیدم تو صفحات اوایل مجله یه مسابقه برگزار شده تحت عنوان عکس روی جلد و عکس دومیه شما را هم بهش کد 155 دادند و تو اون مسابقه شرکتت دادن. ممنونم از مجله شهرزاد بابت چاپ عکست و شرکتت در این مسابقه... اینم عکست عزیزم...
دوستای گلم با ارسال عدد 155 به شماره 20009592 کمک کنید تا آوینا تو این مسابقه پیامکی به فینال راه پیدا کنه. سپاسگذارم از همه شما خواننده های خاموش و روشن...