آوینا جـانآوینا جـان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره
زیر یک سقف بودنمونزیر یک سقف بودنمون، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 14 روز سن داره
پیوند عــاشقانمون پیوند عــاشقانمون ، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره

.::خاطرات خانم کوچولومون::.

نه ماهگیت مبارک عزیز دلم (دو نه ماه 18 ماه) + اولین یلدای دخترمون

1391/10/5 15:22
3,709 بازدید
اشتراک گذاری

 

ني ني شكلك

دختر دوست داشتنی و نازمون پایان ماه نهم زندگیت را بهت تبریک میگیم.... دو نه ماه ١٨ ماه از باهم بودنمون میگذره عزیزم....الهی که همیشه سالم باشی عزیز دلم....

3 دی 91- بعد از برگشتن از مرکز بهداشت -در حال گریه کردن

تصمیم بر این داشتیم که امسال برای شب یلدا در کنار مادربزرگ ها و پدربزرگ های دخترمون باشیم. یکشنبه بعد ازظهر هفته پیش من و اوینا با هم با دایی بزرگه اش رفتیم شهرمون و قرار شد همسرم هم سه شنبه و یا اخر هفته به جمع ما بپیونده.... هر سال مادر همسرم برای سلامتی دو فرزندش نذر سفره امام حسن مجتبی (ع) داره و این سفره را تو ماه محرم و یا صفر می اندازه. قرار بود امسال هم طوری برگزار بشه که ما باشیم و جمعه روز اول دی ماه این مراسم برگزار شد. من هم از روز قبلش سعی کردم که اونجا باشم و کمی کمک کنم هر چند با وجود اوینا اصلا کمک کردن محال یشه مگر اینکه خواب باشه و یا همسرم باشه و اون را نگه داره چون بغل هیچ کس دیگه ای نمیره!!!!!!!!! خلاصه شب یلدا را هم که بیشتر در حال تدارک وسایل سفره بودیم تا ساعت ده شب خونه مادر همسرم بودیم و من فراموش کرده بودم دوربین ببرم ولی چندتایی عکس با دوربین عمه اوینا عکس انداختیم. اگر بدستم رسید می گذارمشون تو وبلاگش وگرنه شرمنده. قرار بود که ساعت 10 شب هم بریم خونه پدر و مادر خودم تا شب یلدا را در کنار هر دو خانواده باشیم و ساعت 10 بعد بالا بودیم و عکس های که می گذارم هم برای خونه مامانم اینا هست. خلاصه جمعمون جمع بود خدا را شکر....

جمعه 1 دی ماه هم که سفره امام حسن مجتبی (ع) اولین سفره نذری ای بود که اوینا در کنارش نشست. شنبه بعدازظهر از شهرمون برگشتیم. و من با یه روز تاخیر اوینا را برای چکاپ پایان 9 ماهگیش بردمش مرکز بهداشت.

قد گلم= 69 سانتی متر

دور سر= 43.5 سانتیمتر

وزن گلم = 9 کیلو گرم البته با کاپشن . داخل خونه با ترازو دیجیتال کشیدم 8600 گرم بود. به نظر خودم زیاد وزن نگرفته!!!!!!!!!!! اما مسئولین بهداشت که می گفتن خوبه!!!!!!!!

اوینا هر چی بابامجتبی اش یادش بده یاد میگیره البته فکر کنم هر چیزی را که خوشش بیاد یاد میگیره. چند وقتیه من باهش دس دسی و بای بای کار می کنم انگار نه انگار ولی باباش دوبار براش لپ زد همچین ماهرانه لپ می زنه و بماند که زبون تکون دادن هم اولین کاری بود که از باباش یاد گرفت.

پ.ن.1= نوه خاله همسرم هم داره بدنیا میاد.برای دختر خاله همسرم هم حتما دعا کنید تا زایمانی راحت داشته باشه. از دیروز عصر  بستری هست برای زایمان ولی هنوز بدنیا نیومده!!!!!!!!!!

پ.ن. ٢= قبلنا زیاد به چشم زحم اعتقاد نداشتم ولی از زمانی که اوینا به دنیا اومده واقعا بهش اعتقاد پیدا کردم. مثلا تو دو سه روز گذشته بچه ام دو بار چشم خورد احساس کردم. نمی دونم چیکار کنم. البته به قول قدیمی ها از دوست داشتن هم میشه ولی !!!!!!!!!! به نظرتون چه باید کرد!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

عکس ها در ادامه مطلب...

شیطنتهای اوینایی!!!!!!!!!!

ژست در کنار کیس کامپیوتر!!!!!!!!!!!!

22 اذر 91

از رو متکا رفته رو مبل خودش!!!!!!!!!!

24 اذر 91

 در جستجو و گرفتن بند دوربین!!!!!!!!!!!!!!!

24 اذر 91

فرار از دست مامان!!!!!!!!!! فیلم امشب تمام سینماهای خونه ما!!!!!!!!!!

22 اذر 91

 کلک های مادرانه!!!!!!! توپ ها را نشونش دادم اومده....

22 اذر 91

در حال بهم ریختن ساک خودش بعد از رسیدن از مسافرت به خونه...

2 دی ماه 91

اوینا کشتی میگیره با کیفش!!!!!!!!!

2 دی ماه 91

بابای اوینا داره نماز می خونه ...از دور خودش را رسونده به جانماز سریعا. گاهی مهر را بر میداره و گاهی هم جانماز را....

2 دی 91

 غذاخوردن های اوینایی!!!!!!!!!!! در حال میل بیسکویت مادر بودم!!!!!!!!!!

23 اذر 91

 در حال بازی در استخر بادی ... منتها فقط برای دو دقیقه!!!!!!!!!!!! 

 25 اذر 91

 مدل جدید نشستن در این ماه نهم زندگی اوینا!!!!!!!!!!!دایی وسطی اوینا هم هی غصه میخوره که بچه پاش درد میگیره. اینطوری نذار بشینه!!!!!!!!!!!!

25 اذر 91

یه خواب راحت و اسوده در زیز کرسی - خونه عزیز(مامانم)

27 اذر 91

هیس اوینا خوابه............27 اذر 90

 خواب در نه ماهگی ...

2 دی 91

 

 

عکس های شب یلدا - 30 اذر 91 - خونه عزیز و بابا بزرگ (پدر و مادرم)

خوردنی ها بر روی کرسی چیده شده و همه تقریبا دور تا دور کرسی نشسته بودیم...

 30 اذر 91

 انارهای شب یلدا...

30 اذر 91

30 اذر 91

 

 

شیطنت بچه ها در شب یلدا....

از راست به چپ=پارسا (پسر دایی وسطی اوینا)- مهدی (پسر دایی کوچکه اوینا)- فاطمه (دختر دایی بزرگه اوینا)- محمد حسن(پسر دایی خودم) - هانا (دختر خاله اوینا) - شقایق (دختر دایی بزرگه اوینا)-و اوینا هندونه خوردنی شب یلدای ما...

30 اذر 91

اوینا بر روی پاهای پدرش....

30 اذر 91

اوینا بیشتر از اینکه با اسباب بازیهاش بازی کنه از بازی کردن با اجسام واقعی لذت بیشتری میبره. مثلا با موبایل و کتاب و بشقاب و لیوان و ...بیشتر دوست داره بازی کنه تا اسباب بازی هاش!!!!!!!!!!! البته تو یه کتاب خوندم که این خصلت بچه های زیر یکسال و یکساله هست....

30 اذر 91

 

30 اذر 91

 

30 اذر 91

 هزار ماشاا... به جونت باشه عزیز دلم...

30 اذر 91

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (44)

mamane mohammad amin
3 دی 91 16:24
می خوای صورت کسی رو که واقعا دوست داره ببینی؟ اینو به 10 نفر بفرست بعد برو به ادرس http://amour-en-portrait.ca.cx/(این یه بازی فرانسویه)صورت کسی که دوست داره ظاهر میشه خطر سوپریز شدن!(تقریبا 90%شبیه)من خواستم این بازیو دور بزنم مستقیما رفتم به اون ادرس گفت اینطوری نمیشه باید به10نفر بفرستیش نمیدونم چه طوری فهمید. خوب وقتی دیدیش یادت نره به ما بگی موفق شدی منتظرما....
م(خط خطی خوانا)
3 دی 91 16:44
جدی جدی هندونش کردیا الهام جون چه پربار اومدی ماشالا چه دوست داشتنی و ناز شده وا ی چه عالییییییییییییییییی کرسیییییییییییییییییییی خوش بحالتون همیشه خوش باشین
م(خط خطی خوانا)
3 دی 91 16:46
متوجه شدم عزیزم تو نه اپی نه اژی!!! تو ماهی
مامان ساجده
3 دی 91 19:16
سلام عزیزم متین تو مسابقه سوگواره محرم آتلیه سها شرکت کرده اگه لطف کنید بیاد تو وبلاگش به آدرسی که هست برید و بهش رای بدید ممنون میشم در ضمن اگر به کوچولوی دیگه ای رای داده باشید مشکلی نداره میتونید بازم رای بدید
هیراد و عمه لیلاش
3 دی 91 21:41
*سلام ، امیدوارم یلدا بشما خوش گذشته باشه * من در مسابقه سوگواره محرم اتلیه سها به رای شما نیاز دارم لطفا به وبلاگم بیایید ادرس مسابقه لینک در قسمت پست ثابت میباشد قول میدم ٣٠ ثانیه بیشتر از وقت نازنینتونو نگیره منتظرکمکتون هستم دوستای خوبم راستی اگر قبلا به کوچولوی دیگه ای رای دادید میتونید دوباره برید و به هیراد جون رای بدید
سپیده
3 دی 91 22:04
عزیز خاله یلدات مبارک. ثبت شد http://koodakeman91.niniweblog.com/
سمانه مامان آرشیدا
4 دی 91 1:31
چه عکسای خوشگلی.
چه یلدایی داشتید با این هندونه خوشگل.

روز 2 فروردین گفت نجمیه شیفته و اگه خواستم برای معاینه برم. منم رفتم. همون ساعت نجمیه بودم. یادش بخیر.





واقعا یادش بخیر
مامان سونیا
4 دی 91 17:44
به به عجب شب یلدای قشنگی چه عکسای خوشگلی عجی هندونه ای خوردن داره این هندونه شیرین و خوشگل
مامان سونیا
4 دی 91 17:50
سلام عزیزم از همین الان باید از کتابهای حمام و پلاستیک استفاده کنی و بدی دستش البته باید مرتب براش بشوری و تمیز کنی الان اقتضای سنش هست که کتابها رو توی دهانش میکنه بزرگتر هم که بشه همه رو پاره میکنه من برای اینکه سونیا نتونه کتابهاش رو پاره بکنه همه رو سلفون میکشم با این چسبهای پنج سانتی. همه مقاوم میشه و پاره نمیشه هم اینکه دیگه نمیتونه خطی خطیش بکنه با خودکار و ماژیک هم اگر خط بکشه که پاک میشه هیچ زمانی برای اموزش بچه زود نیست از الان کتابهای باتصاویر رنگارنگ شاد ونوشته های بزرگ تهیه کن و بده دستش تا نگاه کنه و باش صفحه به صفحه بخون و توضیح بده تا بتونی به مطالعه و کتاب علاقه مندش کنی
باران قلنبه
4 دی 91 18:17
رمز خصوصی گذاشتم
یــآســَمــَن
4 دی 91 19:03
ماشالله ماشالله ماشالله
بدون که من چشمش نکردم
من به هر وبلاگی میرم ماشالله میگم


نه عزیزم . قصد جسارت به هیچکسی را نداشتم.....


مهشید
5 دی 91 0:07
ای جووووووووووووونم هزار ماشالا شوهری رو هم صدا زدم بیاد نی نی رو ببینه اونم کلی ذوق زد و گفت ایشالا پسری ما خدا حفظش کنه براتون خیلی علاقه دارم دوست هم باشیم با افتخار لینکت کردم عزیزدلم
زيبا
5 دی 91 0:47
سلام حالا كه در مورد سنم پرسيدي اول خودت حدس بزن
زيبا
5 دی 91 0:48
حالا كه سنم رو پرسيدي اول بايد حدس بزني
مامان امیرعلی(پسرک شیطون)
5 دی 91 9:39
سلام عزیزم یلداتون مبارک ... امیدوارم همیشه شاد و خندون باشیـــــــن ... عزیزدلم من خیلی به چشـــم زخم اعتقاد دارم کاری نداره هر روز برای آوینای عزیزم اسپند دود کن تا چشـــــم نخوره این خوشگل خانم ... اِاِاِاِاِاِ نمیدونم چرا امیرعلی هم دو ماهه خوب وزن نمیگیره خیلی اعصابم خورده البته دندون هاش داره پشت سر هم درمیاد الان دندون های نیشش دراومده امیدوارم درست بشه... ببوس این ناناز من و ...
مامان امیرعلی(پسرک شیطون)
5 دی 91 11:01
چیه اون انیمیشن جالب بود آخه کلی غصه خوردم
مامان الينا
5 دی 91 11:07
خانوم كوچولو...عزيزم...خوشگلم 9 ماهگي و اولين يلدات مبارك باشه...اميدوارم صدمين يلدات رو جشن بگيري قد و وزنت هم عاليه ...فرشته كوچولوي من
مامان زینب خانم
5 دی 91 11:26
سلام خصوصی دارید
زيبا
5 دی 91 11:54
خصوصي داري الهام جون
مامان تسنیم سادات
5 دی 91 14:04
سلاااااااااام ............ اول از همه نه ماهگیت مبارک عرووووووووووووسک ...... بعدشم مامانی خوب مچ این فسقلی رو گرفتینااااااااااا ........ خیلی ووووووووووورررررروچکی آوینا جونم هــــــــــــــــــــــــــــــــزار ماشالله
مامان تسنیم سادات
5 دی 91 14:38
بفـــــــــــــــــــــــــــرمایید خصوصی
مامی آوید
6 دی 91 0:14
این بار سومه که میام کامنتمو مینویسم ولی به نصفه هاش که میرسم آوید خانوم از بس با ماوس و کیبورد ور میره پاک میشه نذرتون قبول باشه الهام جون... چه شب یلدای قشنگ و باصفایی داشتین...زیر کرسی خیلی کیف داره...اون هندونه ی خوشگلت هم که از همه ی هندونه های دنیا خوشگلتره...چه عکسای قشنگی...خنده هاش رو قربون برم من... واسه چشم زخم هم اسپند دود بده عزیزم.
مونا مامان امیرسام
6 دی 91 0:57
امیدوارم 100 تا شب یلدا رو زیر سایه پدر و مادر ببینی عززززیزم. قررربونت برم خوش خنده گوگولی. مامانی اوینا جونی از اون شیطون بلاهاااست
دُخـملـیـــــــــ ـ✿
6 دی 91 1:01
دور از جونت عزیزم الهی که همیشه از چشم بد دور باشی...
آره دیگه چشم تو قرآن هم اومده
همیشه چهر قل رو با آیت الکرسی بخون عالیه...
آیه دفع چشم زخم هم که وانیکادالذین.....است که برطرف کننده همه نظرهاست....
ایشاا.. که الان اون مامان عزیزی که منتظر بچه ش بود تاحالا سیر بغلش کرده باشه و هردوشون صحیح و سلامت باشن



نه عزیزم. گفتن زوده و وقت بدنیا اومدنش نیست و بعدش هم مرخصش کردن و گفتن دوباره اگر دردت گرفت بیا...
راحله
6 دی 91 9:45
عاااالی بود عااااااالی بوووودمخصوصا هنوانه شب یلداتون خیلی شیرین و خوردنی بود کاش هندوانتون رو میدادی یه گاز از لپش میگرفتم
مامان آرشين
6 دی 91 13:05
چه آويناي با نمكي خدا حفظش كنه
مامان محمد امین
6 دی 91 16:37
سلام دوست عزیز فکر جالبی بود...اگر مایل به تبادل لینک بودین خبرم کنید تا بلینکمتون
م(خط خطی خوانا)
6 دی 91 18:14
عزیزکم وبلاگم باز میشه که گلم نمیدونم!!! دوباره امتحان کن دیروز من میخواستم نظر بذارم نمیشد!یعنی کد امنیتی نمی اومد!اما وبلاگا باز میشدن!!!
م(خط خطی خوانا)
6 دی 91 21:58
م(خط خطی خوانا)
7 دی 91 16:57
قالب جدید وبلاگ مبارک عزیزم
یــآســَمــَن
7 دی 91 21:30
سلام خانومی خوبی؟ قالب و که عوض کردی عکس کنار صفحه آوینا جون دیگه پیدا نیست چون وان یکاد افتاده روش
الهام مامان بهینا
8 دی 91 10:00
یلدات مبارک باشه عزیزم هندونه نشده خوردنی هستی جینگیل
م(خط خطی خوانا)
8 دی 91 21:38
عزیزم تابلوی وان یکاد...میفته رو چهره ناز اوینا جونم و دبد نداره این خوشپل ما!!!
مامان تسنیم سادات
9 دی 91 14:42
مامانی چقدر قالبتون قشنگه .... آدم میخواد اون آدم برفی ها رو بغل کنه ....
الناز(مامان بنیا
9 دی 91 14:55
نه ماهیگیش مبارک
یــآســَمــَن
9 دی 91 15:33
سلام خانومی
خوبی؟
آوینا جون خوبه؟
فدات بشم من
چرا وان یکاد و برداشتی؟!
بزار باشه تا خانوم کوچولو چشم نخوره
فکر کنم الان بزاری مشکلی پیش نیاد


مرسی عزیزم. کدت را گم کردم ...مجدد اگر پیداش کردم می گذارم...
مامان امیرعلی(پسرک شیطون)
9 دی 91 16:44
سلام عزیزم ممنون ... قالب وبت خیلی قشنگه ... آوینا جونم و ببوس ...
عرفان صدیقی
9 دی 91 17:59
سلام دوست خوبم من در مسابقه سوگواره محرم اتلیه سها به رای شما نیاز دارم لطفا به لینک زیر تشریف ببر و بهم رای بده ( اگه میشه بهم 5 بده ... باشه ) قول میدم ٣٠ ثانیه بیشتر از وقت نازنینتونو نگیره منتظرکمکتون هستم دوستای خوبم http://soha.torgheh.ir/festival/festivalPage.php?festival=5
نیم وجبی
10 دی 91 1:41
وای چه نی نی نازی دارین
خدا حفظش کنه
پیش نی نی ما هم بیاین اگه خواستین باهم تبادل لینک کنیم


ممنون عزیزم که بهمون سر زدید ....
مامان تسنیم
10 دی 91 11:39
تم وبلاگت خیلی خوشگله
مامان ساینا
10 دی 91 12:00
عزیز دلم 9ماهگیت مبارک.. چه عکسای خوشکلی .. البته باید گفت چه آوینا خانومه خوشکلی الهی فدات شم خدا خودش از هر چی بلای حفظت کنه
راحله
10 دی 91 17:12
سلام سلام...خوبی عزیزم؟مرسی مامان اوینا جوونم که بیادمی...هوراد هم مثل قبله تغییر زیادی نکرده تنها تفاوتی که تو شرایطمون ایجاد شده اینه که دارم کم کم رژیمم رو کنار میذارم.راستی وبلاگمو اپ کردم دوست داشتی سر بزن بهم عزیزم....اوینای نازنینمو ببوس
م(خط خطی خوانا)
10 دی 91 17:45
قالب جدید مبارک عزیزم
مامان وبابای سونیا
30 دی 91 0:05
سلام جواب سوالتون رو براتون نظر گذاشتم ممنون که به ما سر زدید