آوینا جـانآوینا جـان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره
زیر یک سقف بودنمونزیر یک سقف بودنمون، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره
پیوند عــاشقانمون پیوند عــاشقانمون ، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

.::خاطرات خانم کوچولومون::.

تو یه خواب 5 ساعت و نیمه چقدر اداها در نیاوردی که؟!

1391/3/10 15:24
611 بازدید
اشتراک گذاری

گل دخترم سلام.قلب دیشب نمی دونم چرا انگار دلت درد گرفته بود ناراحتو همش eh eh می کردی آخه موقعی که دیروز شیر خوردی همون موقع خوابیدی و منم دلم نیومد بیدارت کنم آروغ بزنی نخواستم خواب شیرنت را به هم بزنم. تا اینکه تا ساعت تقریباٌ 2 بیدار بودی. همش کمکت می کردم آروغ بزنی البته آروغ هم زدی خودم یک لیوان عرق نعنا خوردم تا تو با شیر خوردن کمی آروم بشی ولی خوب تا 2 نیمه شب بیدار بودی و بالاخره 2 خوابیدی. ساعت تقریباٌ 5 بود که بیدار شدی و من و بابا را هم بیدار کردی. بهت شیر دادم بازم انگار سنگینت اومده بود یک کم راهت بردم یک مقدار شیر بالا آوردی و خلاصه مجبور شدم همه لباسهات را عوض کنم و جات را عوض کردم و مجدداٌ شیر و بالاخره ساعت 6 و نیم گذشته بود که خوابیدی و تا الان که ساعت حول و حوش 12 ظهر گذشته خواب بودی. فکر کنم خوابت افتاده به روز....

اما تو این خواب تقریباٌ 5 ساعت و نیمه چقدر اداها دراووردی تو خواب. منم که بیکار! از هر شکلی که می خوابیدی عکس انداختم تا ببینی یک روز که می خوابی هزار جور ادا و اصول در میاری... وای الان هم که بیدار شدیییییییییی !!میام پیشت بقیه اش بمونه برا بعد...

دوباره برمیگردم و الان ساعت 1 و 45 عصره. آوینا داری یه خواب خرگوشی می کنی. بالاخره این پست را هم تموم کنم.

دخترم یاد گرفتی که اگر گرمت بود پتو را با پاهات بزنی کنار. خداکنه عزیزم زودتر یادبگیری اگر سردت شد پتو را بکشی رو خودت...قلب

اولش که خوابیدی اینطوری خوابیده بودیخواب...

73 روزگی

 روند عکس های خواب دخترمون را تو ادامه مطلب ببینید...

1

اینجا خودت پتو را با پاهات زدی بودی کنار...

2

3

4

 

6

 

8

 

9

 

10

و سرانجام بیدار شدی گلملبخندماچقلببغل....

12

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

نایسل
10 خرداد 91 17:58
اسفند ماه بود گلم مرسی منم لینکت میکنم خوشگلم


اخی ناراحت شدم. لطف کردی عزیزززززززززم...
نایسل
10 خرداد 91 21:44
مرسی عزیزم قسمت بود دیگه
من دیگه باهش کنار اومدم
ولی خوب بعضی واقت میگم اگه الان بود دقیقا 5 ماهم بود کم کم لگدهاشو حس میکردم

به هر حال خواست خد ا بود


اره عززززززززیزم در حکمت خداوند هیچ وقت شک نکن. من شک کردم ولی بعد از مدتی ایمان اووووووووووووووووردم.........
خداجووووون دوستتت داریم...
نایسل
10 خرداد 91 21:44
خیلییی خیلیییییییییییییییی خیلی
خوشگل خوابیده قربون اون خوابیدن هاش عزیز دلم


مرسییییییییییی نایسل جووووونم.
مامان تسنیم
11 خرداد 91 21:49
سلام
خانم کوچولوی ناز که نلز هم میخوابی
من فکر میکردم دخترم خیلی تو خواب تکون میخوره!نگو که بقیه بچه ها هم همینطورن. شاید هم متولدین فروردین شاید هم متولدین بیمارستان نجمیه


okkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkey. bimmmmmarestan najjjjjjjjjjjjjjmieh....
نیلی
13 خرداد 91 7:06
خدا حفظش کنه
چقدر نازههههههههههههههه
ممنون از اینکه تو وبلاگم بهم تسلی دادی


خواهش می کنم عزیزم.. وظیفه بود...
مامان تسنیم
16 خرداد 91 0:29
سلام دوست عزیز چند روزی است خبری ازتون نیست نگرانتون شدم...آوینا جون که خوبه؟ ان شاالله همیشه شاد و سالم باشین
نایسل
20 خرداد 91 0:08
عزیزممم خوبی چر ا آپ نمیکنی دلمون تنگید

الهی . منم مثل شما به همتون عادت کردم ولی مسافرت ودم الانم یه کاری پیش اومده. در اولین فرصت چشم...