کنترل و چکاپ 4 ماه و 16 روزگی ات + سوراخ کردن گوش شما ...

امروز ١٨ مرداد ٩١ هست و شما ٤ ماه و ١٦ روزته ....

راستش عزیزم این سوراخ کردن گوشت شده بود برا من مثل یه چی بگم وا... خلاصه خیلی استرسش را داشتم. موقع ای که واکسن چهار ماهگیت را زدم می خواستم سوراخ کنم که اون بچه ٢٠ روزه که اورده بودن خیلی گریه کرد دکتره هم یه کم پیر بود دستش می لرزید ترسیدم بدهم به اون سوراخ کنه. خلاصه همش سرچ و .... می ترسیدم اخر سر گوشت را تو بزرگ سالی برات سوراخ کنم و کلی درد بکشی. خلاصه دو هفته پیش که برده بودمت پیش دکتر بیتا نجفیان فوق تخصص نوزادان تو بیمارستان نجمیه گفته بود دو هفته دیگه بیار تا بگم چی بهش بدی. بعد از چند روز که گذشت از دو هفته پیش گفتم بگذار وقت بگیرم برا دو هفته بعد که شلوغ نباشه میریم اونجا. زنگ زدم وقت گرفتم. چند روز بعد پیش خودم گفتم احتمالاٌ واکسن ٦ ماهگیت باید درد واکسن دو ماهگیت را داشته باشه و از اونجایی که واکسن دوماهگیت یه کم تب کردی تصمیم گرفتم با ٦ ماهگیت گوشت را سوراخ نکنم. همه جا هم خونده بودم که بهترین سن ٤ تا ٦ ماهگیه برای سوراخ کردن گوش. پیش خودم گفتم خوب چه کاریه ما که میریم ببریمت دکتر نجفیان اون روز گوشت را سوراخ کنیم . بالاخره نجمیه حتماٌ گوش هم سوراخ می کنن دیگه. زنگ زدم درمانگاه اطفال گفتند تو اورژانس دکتر سوراخ میکنه. خلاصه از همه اینا که بگذریم امروز بردیمت دکتر نجفیان معاینه کرد و گفت همه چی خوبه وزنت هم ٦٩٥٠ گرم بود گفت این هفته پوره ٤ را شروع کنم. هفته بعد سرلاک برنجی و دو هفته بعدش هم برنج و ماهیچه و پیاز را با هم بپزم ولی به شما فقط برنجش را له کنم بدم که نوش جان کنی. بعدش هم شما را بردیم اورژانس بیمارستان و تو اونجا گوشات توسط دکتر کشیک اورژانس خانم دکتر فروزان موسی زاده سوراخ شد. البته دو تا جیغ با پدر و مادر هم اونجا کشیدیو و بعد هم با بابا برگشتیم خونه. ولی دستش درد نکنه خوب سوراخ کرد. در واقع درست راهنمایی کرد که بغلت نگه دارمو دستات را با یه دستم و پیشونیت را با دست دیگم نگه دارم و اون گوشت را سوراخ کرد.برات تترا سایکلین نوشته که هر ١٢ ساعت بمالم ولی من الکل می زنم که زودتر خوب شه...خلاصه از این بابت که این مرحله از زندگیت هم پشت سر گذاشته شد خوشحالم...

تا الان بهت ویتامین ا + د می دادم ولی از این به بعد (که البته میشه ازهفته بعد چون یه کم از قطره ات مونده )مولتی ویتامین میخوری. خدا کنه که خوب بخوری عزیزم....

راستی پارسال عزیزم شبهای احیا بیدار می موندم و با تلویزیون دعای جوشن کبیر می خوندم. اما امسال شما دقیقاٌ از جمعه شب به بعد جیغ زدن یاد گرفتی. خوبه ما تو خونه با هم اروم صحبت می کنیم. وگرنه نه که دیگه هیچی. و مدام جیغ می زنی البته لثه هات خیلی اذیتت می کنه. وقتی انگشتم را می گذارمت تو دهانت همچین با حرص فشار میدی که. بابات میگه خیلی بد حرص و جوشی هستی. امیدوارم این دندونات هر چه زودتر در بیاد تا شما انقده اذیت نشی . خلاصه یه یک ماهی هست که شبا ساعت دوازده می خوابیدی ولی تا صبح سه باری بیدار میشدی و شیر می خوردی. ولی دیشب می دونی تا ساعت 3 نیمه شب بیدار بودی. سرانجام بابا بردت پایین تو کوچه دور بزنی خوابت ببره که دیده بود خانم همسایه بالاییمون با دوستاش دم دره همون تو پارکینگ با کالسکه گردونده بودت تا خوابت برده بود و من تو این فاصله 25 تا از دعای جوشن کبیر را خوندم ولی وقتی اومدی بالا دوباره بیدار شدی و شیر خوردی. دیگه انقدر خستم کرده بودی که خودم نمی دونم کی خوابم برد. خلاصه که بهره چندانی از شب نوزدهم نبردم...

عکسای گوشای سوراخ شده ات تو ادامه مطلب ... مبااااااااااااااااااااااااااارکت باشه عزیزم...