انجمن نوزادان بدون شناسنامه
پدر واژه غريبي در شيرخوارگاه است، اينجا بچهها فقط مادر دارند، پرستاران شيرخوارگاه حضرت رقيه(س)، نقش مادر را براي بچهها بازي ميكنند، هر چند كه هيچ آغوشي مثل آغوش مادر نميشود. ستارههاي شيرخوارگاه هر كدام اسمي دارند، مهيا، مهديس، ستاره، عاطفه، فاطمه، ابوالفضل و... اسامي كه «مادرياران» بر روي آنها گذاشتهاند و يك برگ كاغذ نقاشي شده بر بالاي تخت شده شناسنامه ساكنان كوچك شيرخوارگاه. اينجا اصل و نسب نوزادان براي مربيان مهم نيست. مهم دست نوازشي است كه بر سر نوزادان كشيده شود و محبت مادرانهاي كه قرار است جاي خالي مادران را پر كند. اما توقع 41 نوزادي كه تنها 3 مادريار براي سرپرستي دارند خيلي كمتر از اين حرفهاست، هر چند مادريارها سعي ميكنند تا محبت مادرانه شان را نثار تمام نوزاداني كنند كه به گناه نكرده مجازات ميشوند اما وقت گذاشتن براي تهيه شير، تعويض پوشك و لباس و استحمام نوزادان و در آغوش گرفتن هر از چند گاه يكي از نوزادان، وقتي براي محبت بيشتر باقي نميگذارد.
در شيرخوارگاه بايد به كم راضي بود، يك بالش كوچك هنگام گرسنگي جاي آغوش گرم مادر را ميگيرد و يك شيشه شير خشك جايگزين شير مادر ميشود تا شايد ساكنان شيرخوارگاه حضرت رقيه(س) از همين حالا سرد و گرم روزگار را بچشند و منتظر هيچ دست مادرانهاي نباشند تا در آغوششان بگيرد و شبها برايشان لالايي بخواند. اما آسمان در اينجا از هر جاي ديگري به زمين نزديكتر است.
تلخ است فكر كردن به بچههايي كه روز و شبشان را بدون خانواده سپري ميكنند و تلختر از آن زماني است كه براي تهيه گزارش به اين مركز ميروي. فقدان مادر در اين فضا كاملا محسوس است اما انگار بچهها ياد گرفتهاند منتظر مادر نباشند و به محبت مادرياران و گرماي آغوش مهماناني كه هر از چند گاهي به شيرخوارگاه ميروند، رضايت دهند. ميز كوچك وسط سالن مملو از شيشههاي كوچك و قوطيهاي شير خشكي است كه قرار است جاي شير مادر را بگيرند و يكي از مادر ياران جوان كه نوزادي را به بغل گرفته و مشغول شير دادن به اوست نشانيهايي هستند كه ما را به سمت اتاق نوزادان راهنمايي ميكنند.
تختهاي كوچك پذيراي نوزاداني است كه برخي از آنها كمتر از يك ماه دارند و برخي ديگر تازه ياد گرفتهاند غلت بزنند. كافي است يكي از بچهها بنا به عللي گريه كند آنوقت است كه يكي از مادرياران به سرعت خود را به او ميرساند تا علت گريه كردنش را پيدا و نوزاد را ساكت كند تا مبادا ديگر بچههايي كه خواب هستند، بيدار شده و گريه سر دهند، دخترها و پسرهاي كوچك فارغ از هياهوي دنياي بيرون از شيرخوارگاه آرام خوابيدهاند و برخي ديگر با اصوات نامفهوم با يكديگر صحبت ميكنند. حضور پزشك مقيم در شيرخوارگاه نيز باعث ميشود تا اين بچهها در صورت بروز كوچكترين ناراحتي مداوا شوند.
سالن كناري شيرخوارگاه در اختيار بچههاي نو پايي است كه 2 تا 4 سالهاند و نونهالان شيرخوارگاه در گروه سني 4 تا 6 سال در طبقه پايين شيرخوارگاه نگهداري ميشوند. براي ورود به قسمت نونهالان در ميزنيم اما كسي پشت در مانع از باز شدن در ميشود. به خواهش مددكار شيرخوارگاه، كودكي كه پشت در است قبول ميكند تا كمي لاي در را باز كند و اجازه ورود ميدهد و با شانهاي كه در دست دارد به سمت سالن راهنمايي مان ميكند و بلافاصله بعد از ورودمان در را بسته و سعي در قفل كردن آن دارد. مابقي بچهها روي مبلها نشسته و تلويزيون تماشا ميكنند. اما صداي در كافي است تا نگاههايي كه تا چندي قبل به تلويزيون بود، به سمتمان بچرخد.
اميرحسين پسرك تپلي است كه اخم كرده و توجهي به ما كه سعي داريم به هر نحوي شده او را به حرف بياوريم ندارد. زنگ تلفن همراه اما به كمكم ميآيد، اتمام مكالمه آغازي ميشود بر آشتي اميرحسين با غريبههاي دوربين به دست. كمكم بقيه بچهها هم بيخيال برنامه كودك ميشوند و دور و برمان را ميگيرند.مهسا، ابوالفضل، امير علي، محدثه، آتنا، عليرضا و... بدون اينكه ما را بشناسند دوره مان ميكنند و ميخواهند هر طور شده محبت بيشتري از ما بگيرند، مايي كه هنوز چند لحظه از ورودمان به شيرخوارگاه نگذشته را «مامان» صدا ميكنند. اميرعلي و ابوالفضل با تفنگهايشان به سويمان نشانه ميروند و شليك ميكنند تا مامانهاي جديد را بكشند. اميرحسين اما كاري به اين كارها ندارند مدام با تلفن همراه شماره ميگيرد و با فردي خيالي در آن سوي خط صحبت ميكند و از او ميخواهد كه زودتر به خانه (پرورشگاه) بيايد. امير حسين عاشق تلفن همراه است و در بين صحبتهايش مدام تكرار ميكند كه تلفن دوست دارد.
در قسمت يادآوريهاي تلفن همراهم ثبت ميكنم كه امير حسين تلفن دوست دارد تا يك روز برايش تلفن بخرم، در عين حال سعي ميكنم با در آغوش گرفتن امير حسين و گفتوگو با او حواسش را از تلفن همراهم پرت كنم اما اميرحسين چشم از تلفن همراهم بر نميدارد و موقعي كه با بچهها خداحافظي ميكنيم امير حسين دوباره به گوشهاي از اتاق رفته، اخم ميكند و با نم اشكي كه در چشمانش دويده سعي ميكند زنجيري به پايمان ببندد تا شايد ديرتر از شيرخوارگاه بيرون برويم.
در شیرخوارگاه حضرت رقیه (س) بيش از یكصد كودك صفر تا شش ساله بد سرپرست و بيسرپرست بهطور شبانه روزی نگهداری میشوند. اما فضای فعلي اين مجموعه جوابگوي نيازهاي كودكان نيست به همين دليل با توجه به وسعت 2 هزار و 450 متر مربعي اين شيرخوارگاه تصميم به افزايش ساختمان آن گرفته شده است. يوسف رضايي، مديركل بهزيستي شهرري در اين باره ميگويد:«خيرين كمك اصلي را به توسعه شيرخوارگاه حضرت رقيه(س) داشتهاند به گونهاي كه تمام هزينه ساختمان جديد اين شيرخوارگاه كه در حال حاضر 80 درصد رشد فيزيكي داشته را خيرين تقبل كردهاند و يك ريال كمك دولتي در اين ساختمان هزينه نشده است.»
وي با اشاره به اين نكته كه يكي از وظايف بهزيستي موضوع فرزند خواندگي است، ميگويد:«زوجيني كه امكان فرزنددار شدن ندارند و مدارك پزشكي مبني بر عدم فرزنددار شدن دارند، بعد از ارزيابيهاي روانشناسي و تاييد شرايط، پشت نوبت دريافت فرزند قرار ميگيرند و بعد از طي مراحل لازم فرزند به اين خانوادهها واگذار ميشود كه براي يك سال اول به صورت موقت فرزند در اختيار اين خانوادهها قرار ميگيرد و در صورت تاييد بهزيستي به صورت دائم واگذار ميشود.» رضايي در عين حال تاكيد ميكند كه فرزندان بد سرپرست اين مجموعه به هيچ وجه به عنوان فرزند خوانده به خانوادهها واگذار نميشوند و تا رو به راه شدن شرايط خانواده در مراكز شبه خانواده بهزيستي نگهداري ميشوند.
مراكز شبه خانواده از مراكزي است كه در آنها كودكان بيسرپرست و بدسرپرست نگهداري ميشوند. مديركل بهزيستي شهرستان ري با اشاره به تفكيك سني و جنسي اين كودكان در مراكز شبه خانواده ميگويد: «فرزندان 6 تا 12 سال، 12 تا 15 سال و 15 تا 20 سال در مراكز شبه خانواده به تفكيك سن و جنس در مراكز حضرت رقيه(س)،شهيد غياثوند، شهيد ضرغامي، جواديه،دولت آباد و حاج باقري نگهداري ميشوند كه پسران بعد از رسيدن به سن 20 سالگي از اين مراكز ترخيص ميشوند.»
به گفته وي به افرادي كه از اين مراكز ترخيص ميشوند هزينه ترخيص معادل 5 ميليون تومان اختصاص مييابد كه بتوانند هنگام جدا شدن از مراكز شبه خانواده محل سكونت براي خود تهيه كنند. اما اين هزينه به اندازهاي نيست كه نيازهاي فعلي پسران را جواب دهد و بايد تغييري در اين هزينهها صورت بگيرد تا با واقعيتهاي امروز جامعه تطبيق داده و فرزندان هنگام ترخيص دچار مشكل نشوند.»
طرحي براي حمايت از مددجويان
شهرستان ري داراي تعداد قابل توجهي از معلولين، خانوادههاي بيسرپرست و بد سرپرست و ايتام واجد شرايط كمكهاي مالي نيز هست. اين موضوع وظيفه سنگيني را بر دوش سازمان بهزيستي اين شهرستان قرار داده است. رضايي با اشاره به محدوديت اعتبار اين سازمان در خصوص كمك به اين خانوادهها ميگويد:«به دليل اينكه بهزيستي براي كمك به اين خانوادهها محدوديت مالي دارد طرحي را به عنوان طرح حامي براي نخستين بار در كشور و در شهرري راهاندازي كردهايم. بر اساس اين طرح خيرين ميتوانند با تقبل هزينه حداقلي 300 هزار ريال خانوادههاي نيازمند را بدون هيچ واسطهاي تحت پوشش قرار دهند و مبلغ مورد نظر را به طور مستقيم به حساب خانواده نيازمند واريز كنند.»
وي با اشاره به اين نكته كه در حال حاضر 2 هزار و 500 نفر در انتظار دريافت مستمري از بهزيستي شهرري قرار دارند، ميگويد: «مستمري ماهانه 40 هزار توماني بهزيستي تكافوي نيازهاي خانوادههاي نيازمند را نميدهد و در كنار پرداخت مستمري بهزيستي لازم است يك يا چند حامي در كنار اين خانواده قرار داشته باشند كه در حال حاضر اين طرح براي 15 هزار نفر هدف گذاري شده است.» به گفته رضايي در طرح حامي براي خانوادههاي نيازمند شناسنامه تهيه شده كه به همراه شماره حساب اختصاصي خانواده و ذكر ميزان معلوليت افراد در اختيار حامي قرار ميگيرد. به اين صورت مبلغ واريز شده مستقيم به حساب خانواده واريز شده و هيچ واسطهاي در اين ميان وجود ندارد.
مديركل بهزيستي شهرستان ري تاكيد ميكند: «4 هزار و 50 نفر نيز در حوزه توانبخشي از مستمري ماهانه بهزيستي استفاده ميكنند و بيش از يك هزار پرونده نيز در حوزه اجتماعي بهزيستي شهرستان وجود دارد كه با احتساب خانوادههاي اين فراد اين رقم به بالاي 4 هزار نفر ميرسد. همچنين تعدادي از معلولين جسمي حركتي نيز از كمكهاي موردي و توانبخشي رايگان بهزيستي بهره مند ميشوند كه وسايل توانبخشي، تشك مواج، ويلچر، درمانهاي ارتوپدي، درمانهاي بينايي سنجي، فيزيوتراپي، گفتار درماني و... نيز براي اين افراد به صورت رايگان مورد استفاده قرار ميگيرد.» /س
منبع: تهران امروز