تبریک 20 ماهگی
دختــــــــــــــــــرم 20 ماهگیت مباااااااااااااااارک عزیزم...
این روزها ماه محرم هست عزیزم..
دایی محمد عزیزت دیروز راهی سرزمین کربلا شد...
خدایا ما که هنوز طلبیده نشدیم ولی هر وقت اسمش میاد بغض راه گلوم و اشک مسیر صورتم را طی می کنه...
سلام ما را هم از دور پذیرا باش......
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
دخترم به مناسبت این ماه عزیز (محــــــــرم) فقط دو تا از کارایی که بهت یاد دادیم را می نویسم تا بدونی تو هم از بچگی عاشقش بوده ای...
1-پریشب نشسته بودم یاد این تصویر سازی ذهنی افتادم (قبلا صدافرین را گرفتم ولی هنوز شروع نکردم به کار کردن با دخترک) ... بعد اسم امام حسین را نوشتم و به اوینا گفتم این حسین هست چند بار گفتم و بعد دیگه هر بار از اوینا پرسیدم این چیه نوشتم میگه حسین البته با زبون خودش...(حدین)
و با اقتدار میگم دخترم اولین کلمه ای که تونستی بخونی حسین بود..
2- بهت میگیم حسین حسین بخون.. شما هم پشت سر هم میگی حدین حدین حدین حدین وبا دستات به سینه ات می زنی...
پ.ن. 1= پسر دختر عموم بدنیا اومد اسمش امیرعباس ..البته تو ماه گذشته بدنیا اومد ...پسر دایی علی و پسر سمانه (دختر خاله ام ) هم کمتر از دو ماه مونده به بدنیا اومدنشون...بچه دخترعموم که فرودین 1393 بدنیا خواهد اومد دختر شد( بالاخره اولین دختر بعد از اوینا در خانواده امون اومد)
تاریخ = امروز شنبه 2 اذر 1392