آوینا جـانآوینا جـان، تا این لحظه: 12 سال و 8 روز سن داره
زیر یک سقف بودنمونزیر یک سقف بودنمون، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 8 روز سن داره
پیوند عــاشقانمون پیوند عــاشقانمون ، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

.::خاطرات خانم کوچولومون::.

واپسین روزهای ماه مبارک رمضان

1393/5/5 10:46
1,667 بازدید
اشتراک گذاری

 

تنها دو شب و دو روز از ماه مبارک رمضان باقی مانده است؛ ماهی که در آن درهای بهشت گشوده و درهای جهنم بسته است. ماهی که نفس‌ها و خواب ثواب عبادت دارند و دعاها مستجاب می‌شوند.
این دو شب و دو روز را قدر بدانید و از هر دقیقه و لحظه‌اش بهره ببرید. در این بهترین شب‌ها و بهترین روزها برای همه مردم، برای همه مادران و پدران، برای همه فرزندان، برای همه بیماران، برای همه مستمندان و نیازمندان دعا کنید و ساعت‌های باقی مانده از رمضان را آسان از دست ندهید.
 
 
**************

معجزه پدیدار شدن آیات قرآن بر روی بدن یک
مادر این نوزاد می گوید هر دوشنبه و جمعه کودکش دچار تب ۴۰ درجه ای می شود و پس از ان آیاتی از کلام الله مجید روی پوست او نقش می بندد و در مدت سه روز هم دیگر اثری از آن نوشته ها باقی نمی ماند.

 

این تو سایت کلوب دیدم ..........نظرتون چیه؟

 
پسندها (3)

نظرات (6)

تنها موزیک
6 مرداد 93 3:17
با سلام خدمت شما وبلاگ نويس محترم انصافا وبلاگ زيبايي دارين.اين رو جدي ميگم... اميدوارم موفق باشي.
مامان فتانه
8 مرداد 93 11:32
واقعا امکان دارهههههههههه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
♫الهام مامان آوینا♫
پاسخ
نمیدونم والله؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!
فاطمه (مامان محمدسجاد)
14 مرداد 93 17:43
بسی شک برانگیزه به نظزم
♫الهام مامان آوینا♫
پاسخ
به نظر من هم همینطوره!!!!!!
مامان مهراد
15 مرداد 93 10:45
نمیدونم چی بگم؟؟؟؟؟؟ واقعا اگه راست باشه که این بچه خودش یه قران ناطق و زنده است معجزه خدا.... واگه دروغ باشه یه کلاشی خیلی...... که خدا صد درصد جوابشون رو میده... راستی تو کدوم کشوره؟؟؟؟
بهار مامانه برسام
15 مرداد 93 17:14
عزیزم آدرس دکتر متخصص تغذیه ی برسامی رو برات تویه پرسش و پاسخ دادم گلم در مورد این خانم هم من شخصا اینطور چیزها رو تا نبینم و کاملا مطمئن نشم منشائ الهی داره نه باور میکنم نه قبول چه بسا بعضی چیزا که از نظر ماها الهی میاد بازی و دست آویز شیطان و شیطان صفتان باشه برای رسیدن به هدفی خاص نمیدونم ولی اینچیزا یه کم غیر ممکنه البته پدر پدر بزرگ من عارف بود و همیشه خونش رو براش مرتب میکردن دستار و اباش رو براش میاوردن برای رفتن و وضو گرفتن و نفس ایشون هم شفا بود ولی خوب ایشون هم سید بودن هم عارف بزرگی بودن با اینحال هیچ وقت ادعایی هم نداشتن و در خلوت خودشون به عبادت مشغول بودن من فکر میکنم هر چی که باهاش شو بزارن یه دلیلی پشتش هست که به طریقی سر یه عده ای کلاه گذاشته بشه
دختربهاری
27 شهریور 93 1:52
مگه میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ واقعا برام جالبه